۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

آشتی ملی یا توبه مردودی ها


د
شايد كمتر از ده ضربه تا ستون خيمه ي معاويه مانده باشد !د
در روزهاي اخير به خصوص در يك ماه گذشته در بخشي از اخبار رسانه ها و گفته هاي سیاسیون ، از پروژه ای تحت عنوان آشتی ملی سخن به ميان آورده شد و كم و بيش مورد استقبال برخی از جریانات دوستدار انقلاب و حتي برخي شخصیتهای موثر در ایجاد اغتشاشات پس از انتخابات قرار گرفت ، قطعا اهل هوشياري و بصيرت همچنان كه به دنبال نوشداروي وحدت و يك پارچگي در تمام سطوح نظام هستند ، از اسامي و الفاظ پر زرق و برق اما توخالي بري و بيزارند . لذا نکاتی را به اختصار در بيان شرايط و مختصات وحدت به معناي واقعي در ادامه تقديم مي داريم :د
د- چرا آشتي ملي ؟! از منظر واژه شناسي كلمه آشتي همواره در مقابل قهر و قطع ارتباط به كار گرفته شده است ، و كاربرد اصطلاح آشتي آن هم در سطح ملي نشان از عدم شناخت يا سعي در القاي وارونه ي واقعيت ها توسط طراحان دارد . آيا به راستي ما با يك شكاف و قهر ملي مواجه هستيم ؟ آيا مردم شهرهاي مختلف ايران عليرغم همه القائات و دورغ پراكني هاي دشمن از زندگي روزمره دست كشيده اند ؟ آيا روابط اجتماعي مختل شده است ؟ پاسخ اين سوال را تك تك افراد حاضر در جامعه به درستي مي توانند بدهند . از سوي ديگر و در ادبيات سياسي به كارگيري اصطلاح آشتي ملي مختص مواردي نظير لبنان و عراق است كه گرفتار جنگ داخلي و نزاع خياباني بوده اند . لذا به نظر مي رسد به كار بردن اين واژه از نگاه ادبيات سياسي نيز ناشي از بي اطلاعي ، كم سليقگي يا حتي القائات مغرضانه است .د

بنابراين نام انتخاب شده براي اين پروژه گويايي لازم جهت بيان محتواي آنرا ندارد و شايد الفاظي از قبيل بازگشت احزاب و سياسيون ، بازگشت نخبگان يا آشتي احزاب و جناح ها ، پيشنهاداتي ست كه نزديكي بيشتر با محتواي طرح خواهد داشت .د
گذشته از نام و نشان طرح ، بايد برخي مختصات آن با توجه هدف قراردادن وحدت مورد توجه قرار گيرد :د
د1- برقراری وحدت نيازمند به محور است ، و این محور با توجه به نظام سياسي واجتماعي كشور ما بايستي رهبری جامعه باشد و اگر کسانی قصد دارند ،با معرفی برخی دیگر به عنوان محور وحدت برای برقراری این آشتی اقدام کنند ، بایستی نخبگان و تشکلهای انقلابی با بصیرت و روشنگری جلوی تکرار تاریخ را بگیرند. مبادا گروه ها و جریاناتی که امروز پایگاه های مردمی خود را بدلیل آشکار کردن چهره های واقعی شان در بستر انتخابات دهم از دست داده اند ، با تمسك به حيله هايي چون حكميت و مهره هايي ساده لوحي مانند ابوموسي اشعري باعث ادامه ي حيات باطل و به تعويق افتادن اجراي عدالت شوند ! شايد كمتر از ده ضربه تا ستون خيمه ي معاويه مانده باشد !د

د2- قبل از طرح آشتی در بین خواص و سیاسیون ،بایست مسئله بازگشت به خط انقلاب و امام(ره) و قانون اساسی توسط کسانیکه در این ایام به شيوه هاي گوناگون ، پنجه در چهره نظام اسلامی کشیدند ، محقق گردد و به عبارتی بایستی بر مسئله توبه مردودي ها تأکید شود .د

د3- جریانات طرف دعوا ، بایستی قبل از هرچیز ،به طور شفاف نسبت و ارادت خود را با انقلاب ، نظام اسلامي ، قانون اساسي ورهبري روشن كنند و به عبارتی برادری خود را ثابت نمايند. در غير اين صورت محصول اين پروسه يك اتحاد ساختگي و بسيار شكننده خواهد بود.د

د4- با توجه به روشن شدن نقش کلیدی برخی از نخبگان در رهبري اغتشاشات و تشويش اذهان عمومي و دروغ پراكني رسانه اي كه موجب خدشه به چهره ي نظام گرديده است و از سوي ديگر طرح عنوان آشتي ملي از سوي احزابي كه سران و اعضاي آنها در اين جريانات نقش داشته اند ؛ اين شبهه به وجود مي آيد كه سعی بر این است تا با طرح مسائلی همچون آشتی ملی (!) از پیگیری مجازات این خاطیان جلوگیری به عمل آورند و حاشيه امني براي مصون قرار دادن ظالمان در حق ملت و نظام اسلامی فراهم كنند.د

د5- همچنين هشياري اقتضا مي كند كه طرح آشتی ملی (!) مانع از رسيدگي به ادعاهای مطرح شده در خصوص پرونده های مفاسد اقتصادی برخی آقازاده ها و احزاب سیاسی نشود و سير حقوقي كامل و متقني تا اثبات جرم يا برائت در اين موارد طي گردد و مبادا كه به بهانه ي آشتی ،هرکس که بدنبال عدالتخواهی بود ،او را با الفاظی همچون ، بهم زننده اتحاد مورد حمله قرار دهند و بار دیگر برای برخي حضرات مصونیتهای ارزشی و قانونی ایجاد نمایند .د

د6- به طور خلاصه برخي از تحليل ها دلالت بر اين دارد كه عده اي از ورشكستگان سياسي كه در كج روي خود به بن بست رسيده اند با طرح این موضوع ، یعنی آشتی ملی ، می خواهند فریاد بزنند که ای مردم ،ای رهبری ، ای قانون و ای قوه قضائیه ؛«شتر دیدی ،ندیدی !» كه بايد گفت اين جمله در مبنا با تأکیدات فراوان رهبر معظم انقلاب پس از اغتشاشات ،هم خوانی نداشته و رهبری بارها و بارها به ستاندن حق مردم و دفاع از انقلاب و برخورد قاطع با عوامل اصلی اغتشاشات بدون هیچگونه مماشاتی اشاره کرده اند و ایشان اعلام کردند ،همانطور که آبروی افراد مورد اهتمام است ،آبروی انقلاب و نظام نیز بایستی مدنظر قرار گیرد و با کسانی که اتهامات واهی به نظام اسلامی بستند برخورد شود .بایستی همه کسانیکه در یک سال گذشته بذر تردید را در جامعه کاشتند و با نطقهای خود ،از یک سال قبل از انتخابات ،سلامت انتخابات را زیر سوال بردند ،از گفته های خود در محضر ملت توبه نمایند. .بایستی همه کسانیکه بر خلاف سخنان رهبری ،مدام به سیاه نمایی پرداخته و آیه های یاس را درجامعه سر دادند و وحدت ملی و عزت ملی و اعتماد به نفس ملی را هدف قرار داده و به تعبیر رهبری حرفهای دشمنان را تکرار نمودند ،در محضر ملت توبه کنند تا شاید ملت از سر تقصیرات آنها بگذرد .د

د7- با دقت در کلام رهبر معظم انقلاب در دیدار های ایشان در عید سعید فطر و یا نمازجمعه پس از انتخابات ،بخوبی مسئله بازگشت همه کسانیکه اشتباه کرده اند ،دیده می شود و رهبری نظام بر این مسأله تأکید دارند و این پرواضح است که اگر بازگشت این شخصیتها و احزابشان صورت گیرد ،به طور طبیعی و بدون هیچ میانجیگری ،وحدت حاصل خواهد شد .اما متاسفانه هنوز در نطق ها و بیانیه های این اشخاص و احزاب بر طبل ابطال انتخابات و اتهام وارد کردن به نظام کوبیده می شود و این با مسئله وحدت و برقراری آشتی در تناقض است .د

امروز بر همه نخبگان ارزشی و انقلابی و تشکلهای دانشجویی پیرو ولایت که افسران جوان جبهه مبارزه با جنگ نرم می باشند ،لازم است که با کسب بصیرت و نگاه به اقوال رهبری نظام اسلامی ، هوشياري خود را نسبت به جريانات شكل گرفته حفظ كنند تا دیگر بار فتنه عمروعاص ها ، اشعث ها و ... گريبان گير جامعه اسلامی نشود .د

افسران جبهه مقابله با جنگ نرم
میثم سالمی - مسعود اردکانی
25/7/1388 
د

۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

صدفرمان روشنفكري





صدفرمان روشنفكري

بندهایی از آخرین آیین نامه ابلاغی ستاد مرکزی انتلکتوئیسم واحد جهانی
1- همه انسان ها با هم برابرند.
2- سرمایه داران و رسانه داران حدوداً برابرترند.
3- روشنفکران با آنان خواهر برادرند.
4- هیچ چیز قطعی نیست.
5- فرمان قبلی قطعی است و کسی حق تشکیک در آن را ندارد.
6- پیپ روشنفکران برتر از جیپ یانکی هاست.
7- سرنوشت هر کشوری باید به دست مردم پایتخت همان کشور رقم بخورد.
8- نظریه پرداز عبارت است از روشنفکری که در پایتخت می نشیند و به پایتخت می اندیشد.
9- روستا، ننگ آفرینش است؛ جز آن گاه که سوژه عکاسی یا فلیم کوتاه تجربی باشد.
10- هر انسانی حق دارد خود انتخاب کند که چگونه سخن روشنفکران را بپذیرد.
11- مثل مردم حرف زدن خجالت دارد.
12- روشنفکر هر جا رود، باید قدر بیند و در صدر نشیند.
13- جلال آل احمد یک گزارش نویس تندمزاج بوده است پس روشنفکر نبوده است.
14- علی شریعتی یک بچه دهاتی انقلابی بوده است پس روشنفکر نبوده است.
15- هر کس فرمان های روشنفکری را نپذیرد، بمب هسته ای دارد و بو می دهد.